گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هشتم
ممنوعیت گنج اندوزي



قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي توبه به خلافکاري عالمان و راهبان یهود و مسیحیت اشاره کرده و با اعلام ممنوعیت
زراندوزي، میفرماید: 34 . یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُ دُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ
وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّۀَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ اي کسانی که ایمان آوردهاید! قطعاً بسیاري از
دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به ناروا میخورند، و (مردم را) از راه خدا باز میدارند. و کسانی که طلا و نقره را
میاندوزند، و آن را در راه خدا مصرف نمیکنند، پس آنان را به عذابی دردناك مژده ده! نکتهها و اشارهها: 1. برخی دانشمندان و
راهبان یهودي و مسیحی از چند راه اموال مردم را بدون مجوز و به صورت باطل میخوردند: نخست آنکه حقایق دین موسی علیه
دوم .«1» السلام و عیسی علیه السلام را کتمان میکردند تا مردم به اسلام روي نیاورند و هدایایی که به آنان میدادند، قطع نشود
سوم آنکه بهشتفروشی و گناهبخشی میکردند و .«2» آنکه با گرفتن رشوه جاي حق و باطل را به نفع زورمندان عوض میکردند
2. در این آیه بیان شده که برخی دانشمندان و راهبان مسیحی مبالغی در برابر آن میگرفتند. ص: 193
صفحه 59 از 116
و یهودي، مردم را از راه خدا باز میداشتند، شاید این مطلب در اثر روي آوردن آنها به دنیا و خوردن اموال مردم بود، که سبب
بدبینی و دور شدن آنها از خدا میشد، و یا اینکه آیات الهی را تحریف میکردند و یا مخفی مینمودند و مردم را در گمراهی
نگه میداشتند تا منافع خود را حفظ کنند، و حتی به مخالفان خود اتهام میزدند و محاکمه و محکوم میکردند، و اگر چنین
یعنی بسیاري از دانشمندان و ؛« کثیراً » : نمیکردند، شاید در جامعه امروز جهان میلیاردها کافر وجود نمیداشت. 3. در آیه فرمود
راهبان، خلافکار هستند و نفرمود تمام آنان اینگونهاند، تا حقوق اقلیت شایسته و سالم آنان محفوظ بماند. 4. در آیه زراندوزي و
براي «3» و نقره «2» زیرا هدف و فلسفه اصلی پیدایش پول و طلا «1» ؛ جمعآوري اموال و فراهم آوردن گنج سرزنش شده است
گردش چرخهاي اقتصاد و راحت شدن مبادلات است، ولی گنجاندوزي مانع این امر و موجب رکود اقتصادي و ضرر جامعه است.
5. کیفر زراندوزان در این آیه عذاب الهی معرفی شده است، ولی این عذاب منحصر به روز رستاخیر نیست، بلکه مجازاتهاي
سخت دنیوي را نیز شامل میشود که در اثر پیدایش اختلاف طبقاتی دامان همگان را میگیرد. ص:
194 احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فرو خوان تا زر نهان ندارد (حافظ) 6. برخی مفسران عقیده دارند هرگونه
گردآوري ثروت که مازاد بر نیازمنديهاي زندگی باشد، گنج به شمار میآید و بر طبق این آیه حرام است، ولی برخی مفسران
دیگر بر طبق احادیث اسلامی بر این باورند که اگر مالیات زکات اموال جمعآوري شده پرداخت شود، دیگر گنج به شمار نمیآید
از سوي دیگر، در برخی احادیث از امام علی علیه السلام حکایت شده است که: هر مالی بیش از چهار هزار (درهم) باشد، .«1»
گنج است، چه زکات آن را پرداخته یا نپرداخته باشی و آنچه کمتر از آن است، هزینه زندگی به شمار میآید؛ بنابراین،
در روایاتی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است: شیعیان ما فعلًا آزادند «2» . ثروتاندوزان را به عذاب دردناکی بشارت ده
که از آنچه در دست دارند، در راه خیر انفاق کنند؛ اما هنگامی که قائم ما قیام کند، تمام گنجها و ثروتهاي اندوخته را ممنوع
اما از بررسی مجموع «3» . میکند تا همه را نزد او آورند و از آن در برابر دشمنان کمک گیرند؛ سپس به آیهي فوق اشاره کردند
آیه و احادیث به دست میآید در شرایط عادي که جامعه اسلامی در وضع بحرانی نیست، پرداخت زکات کافی است و باقیمانده
ثروت حلال، گنج به شمار نمیآید. ص: 195 اما در مواقعی که شرایط جامعه سخت باشد و حفظ
مصالح جامعه اسلامی ایجاب کند، حکومت اسلامی میتواند محدودیتی براي جمعآوري ثروت قائل شود؛ همانگونه که از زبان
امام علی علیه السلام و در حدیث مربوط به امام زمان علیه السلام نقل شد. 7. از احادیث فوق و آیه استفاده میشود که مقصود از
انفاق در آیه اعم از زکات و غیر آن است. 8. در تاریخ آمده است که ابوذر آیهي فوق را صبح و شام در برابر معاویه میخواند و
تا آنجا که به رَبَذه تبعید شد، و این صحابی بزرگ و «1» ، در برابر عثمان به آیهي فوق استدلال و زراندوزي را محکوم میکرد
راستگوي پیامبر صلی الله علیه و آله در راه اجراي این آیه در آن سرزمین خشک و سوزان، غریبانه جان باخت. آموزهها و پیامها:
1. برخی دانشمندان دینی یهود و مسیحیت از موقعیت خویش سوءاستفاده میکنند و انحراف اقتصادي دارند (شما اینگونه نباشید).
2. زراندوزي نکنید و بخل نورزید که موجب عذاب الهی است. *** قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي توبه به کیفرهاي
زراندوزان اشاره کرده و میفرماید: 35 . یَوْمَ یُحْمَی عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَي بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذَا مَا کَنَزْتُمْ لَأنْفُسِکُمْ
فَذُوقُوا مَاکُنْتُمْ تَکْنِزُونَ [در آن روزي که در آتش جهنم، بر آن [سکه ها حرارت شدید داده میشود؛ و با آنها پیشانیهایشان و
پهلوهاي آنان و پشتهایشان را داغ ص: 196 میگذارند! (و به آنان میگویند:) این چیزي است که براي
خودتان اندوختید، پس بچشید آنچه را که همواره میاندوختید! نکتهها و اشارهها: 1. آیه به تجسّم اعمال در رستاخیز اشاره دارد که
اعمال انسان نابود نمیشود، بلکه در جهان دیگر در برابر انسان مجسّم میشود و مایه سرور یا عذاب او میگردد. 2. در این آیه، از
میان اعضاي بدن به داغ گذاردن بر سه عضو، یعنی پیشانی، پشت و پهلو اشاره شده است؛ شاید این بدان سبب باشد که انسان
معمولًا با این سه عضو در برابر محرومان عکس العمل نشان میدهد؛ یعنی زراندوزان گاهی صورت در هم میکشند و گاهی روي
صفحه 60 از 116
بر میگردانند و به آنان پشت میکنند و یا اینکه مقصود از صورت، جلوي بدن و مقصود از کمر، عقب بدن و مقصود از پهلو دو
تا نشان دهد سکهها زیر « سکهها را داغ میکنند » و نفرمود که « آتش بر سکهها میریزند » طرف بدن است. 3. در آیه اشاره شده که
آتش به خوبی گداخته و سوزان میشوند، تا عذاب زراندوزان سنگدل بیشتر گردد. آموزهها و پیامها: 1. کیفر انسانهاي
زراندوز با اعمال آنها در دنیا متناسب است و به وسیله سکهها عذاب میشوند. 2. از اموال خود بخشش نمایید؛ زیرا هر گنج و
ثروتی که در دنیا انفاق و زکات آن پرداخت نشود، در قیامت مایهي عذاب انسان خواهد بود. *** تفسیر قرآن مهر جلد هشتم،
ص: 197 قرآن کریم در آیهي سی و ششم سورهي توبه مسلمانان را به جنگ با مشرکان و رعایت ماههاي حرام فرا میخواند و
میفرماید: 36 . إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَۀٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلَا
تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَ کُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَ افَّۀً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّۀً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ در حقیقت، تعداد ماهها نزد خدا [از]
روزي که آسمانها و زمین را آفریده، در کتاب الهی، دوازده ماه است؛ که از آنها چهار [ماه حرام است. این، دین استوار است؛
پس در این [ماه ها به خودتان ستم نکنید؛ و همگی با مشرکان پیکار کنید، همان گونه که [آنان همگی با شما میجنگند؛ و بدانید
در این آیه ممکن است قرآن، یا سایر « کتاب اللّه » که خدا با پارسایان (خود نگهدار) است. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
کتابهاي الهی، یا لوح محفوظ و علم خدا و یا کتاب آفرینش و صحنه هستی باشد که معناي اخیر با توجه به اشاره آیه به خلقت
آسمانها و زمین، مناسبتر است. 2. پس از خلقت منظومه شمسی، حرکت زمین به دور خورشید و حرکت ماه به دور زمین آغاز
شد. هر بار گردش زمین به دور خورشید یک سال به شمار میرود که در طی آن، کرهي ماه تقریباً دوازده بار به دور زمین
میگویند. این گردشها تقویمی طبیعی و ارزشمند به دست میدهد که هیچگاه تغییر « ماه » میچرخد که سی روز است و به آن
نمیکند. 3. از این آیه استفاده میشود که خدا ماههاي دوازدهگانه را هنگام آفرینش جهان مقرر کرده است و این یک زمانبندي
ثابت و طبیعی و همگانی است. 4. ماههاي حرام عبارتاند از: ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب که در این ماهها جنگ حرام
است و یک آتشبس طبیعی در میان مسلمانان ص: 198 برقرار میشود؛ البته اگر دشمن در این چند
5. برخی مفسران بر این .«1» ماه حمله کند، مسلمانان حق دفاع دارند که در این صورت آتشبس از سوي دشمن نقض شده است
باورند که ماههاي حرام از زمان ابراهیم علیه السلام به یادگار مانده است و در عصر جاهلیت عرب هم به صورت یک سنّت رعایت
و از برخی احادیث استفاده میشود که ماههاي حرام در آیین موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام نیز وجود «2» ، میشده است
6. یکی از فلسفههاي ممنوعیت جنگ در ماههاي حرام آن است که در جنگهاي طولانی، صلح موقت برقرار شود .«3» داشته است
و هنگامی که جنگجویان در این چهار ماه، اسلحه را کنار گذاشتند و فرصت تفکر و گفتوگو پیدا کردند، زمینه صلح دایمی و
پایان جنگ بسیار زیاد میشود. آري، ممنوعیت جنگ در ماههاي حرام، نشانه صلحطلبی اسلام است. 7. از این آیه استفاده میشود
که زیان بیتوجهی به ماههاي حرام به خود انسان باز میگردد؛ زیرا باعث طولانی شدن جنگها و از دست رفتن فرصت صلح و
عبادت و کار میشود. 8. آیه اشاره شده که مشرکان بتپرست با همه پراکندگی که دارند، در یک صف با شما میجنگند؛ پس
شما که اهل توحید و یگانگی هستید، سزاوارتر است با وحدت کلمه در برابر آنها بجنگید. 9. از اینکه آیه به وحدت در برابر
دشمن دستور میدهد، استفاده میشود که لازم است مسلمانان در مبارزههاي سیاسی، فرهنگی، اقتصادي و نظامی خود در برابر
دشمنان هماهنگ شوند آري، به فراموشی سپردن این فرمان وحدتآفرین سبب شکست مسلمانان و انحطاط آنها در چند قرن اخیر
شده است. ص: 199 آموزهها و پیامها: 1. اسلام (همانگونه که مکان امن مکه دارد) زمان امن (:
ماههاي حرام) نیز دارد. 2. (فریب دشمن را نخورید و) با مشرکان به صورت متحد بجنگید. 3. خدا با خود نگهداران پارساست.
*** قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي توبه یکی از سنّتهاي غلط اعراب جاهلی در مورد ماههاي حرام را ردّ میکند و
میفرماید: 37 . إِنَّمَ ا النَّسِیءُ زِیَادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عَاماً وَیُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِیُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَاحَرَّمَ اللّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ
صفحه 61 از 116
اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لَایَهْدِي الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ جز این نیست که به تأخیر انداختن (و جابهجا کردن ماههاي حرام) افزایشی
در کفر است؛ که با آن کسانی که کفر ورزیدند، گمراه میشوند؛ سالی، آن را حلال، و سال [دیگر] آن را حرام میکنند، تا با
تعداد آنچه خدا حرام کرده موافق سازند، و آنچه را خدا حرام کرده، حلال کنند. بدي کردارشان، براي آنان آراسته شده است؛ و
بوده، و مقصود آن « تأخیر انداختن » در اصل به معناي « نَسِیءُ » خدا گروه کافران را راهنمایی نمیکند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
است که اعراب جاهلی گاهی یکی از ماههاي حرام را تاخیر میانداختند؛ یعنی به جاي ماه مُحَرم، ماه صفر را انتخاب میکردند تا
در سه ماه (ذي القعده، ذي الحجه و محرم) پشت سر هم جنگ حرام نباشد؛ زیرا موجب تضعیف روحیه جنگی آنان میشد و
فرصت غارت و جنگ نمییافتند. یا مراد این است که چون ماه ذي الحجه در تابستان گرم قرار میگرفت، تفسیر قرآن مهر جلد
هشتم، ص: 200 آن را به فصل دیگري منتقل میکردند تا هوا براي مراسم حج و تجارت مناسبتر باشد. 2. تغیییر ماههاي حرام طی
مراسمی در سرزمین منی و به واسطهي یکی از سران قبیلهي بنیکنانه صورت میگرفت؛ یعنی پس از تقاضاي مردم براي تغییر
ماههاي حرام، یکی از سران قبیله یاد شده در یک اجتماع بزرگ، آن تغییر را اعلام میکرد. 3. تغییر ماههاي حرام را قرآن زیاد
شدن کفر شمرده است؛ زیرا که این عمل سبب میشد تا آتش جنگها همچنان فروزان بماند و مراسم حج بازیچهي دست افراد
بود. 4. در این آیه اشاره شده که اعمال زشت این افراد در نظرشان زیبا « کفر عملی » شود و این مخالفِ دستورهاي الهی، و نوعی
جلوه میکرد؛ آري، هنگامی که انسان دانسته در راه خلافکاري گام نهد، فروغ وجدان او کمرنگ و کمرنگتر میشود و کار به
جایی میرسد که به تدریج زشتیِ گناه در نظرش از بین میرود و حتی رفته رفته اعمال زشت در نظرش زیبا جلوه میکند. 5. در
.«1» نام برده شده است « بتان » و گاهی از « شیطان » آیات دیگر، زیبا جلوه دهنده اعمال زشت در نظر انسان، معرفی و گاهی از
آموزهها و پیامها: 1. بازي کردن با قوانین الهی نوعی کفر است. 2. ماههاي حرام را جابهجا نکنید که موجب گمراهی است. ***
ص: 201
بسیج براي جهاد
قرآن کریم در آیهي سی و هشتم سورهي توبه، با اشاره به جنگ تبوك، به سرزنش افراد سست عنصر پرداخته و میفرماید: 38 . یَا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَرَضِ یتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی
در راه خدا (براي جهاد) بسیج » : الآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ اي کسانی که ایمان آوردهاید! شما را چه شده، که هنگامی که به شما گفته شود
بر زمین سنگینی میکنید؟! آیا به جاي آخرت، به زندگی پست (دنیا) راضی شدهاید؟! و [حال آن که کالاي زندگی پست «. شوید
(دنیا)، در [برابر] آخرت، جز اندکی نیست. شأن نزول: داستان نزول این آیه و چند آیه پس از آن، بدین قرار است که پیامبر اسلام
صلی الله علیه و آله پس از بازگشت از طائف به سوي مدینه در سال نهم هجري، مردم را براي پیکار با رومیان فراخواند و این بار
برخلاف روش نظامی خویش که مسیر و مقصد جنگ را مشخص نمیکرد، هدف نهایی را براي آنان آشکار ساخت تا رزمندگان
آمادگی کامل داشته باشند؛ زیرا از سویی باید به طرف ابرقدرت آن زمان، یعنی امپراطوري روم شرقی، حرکت میکردند و به
منطقه تَبُوك میرسیدند که در حدود 600 کیلومتري مدینه در مرز شام (سوریه فعلی) بود و از سوي دیگر، فصل تابستانِ گرم و
زمان برداشت محصولات بود، و رفتن به جنگ دشوار مینمود؛ از این رو، برخی مسلمانان سست عنصر دچار تردید شدند و خود را
براي حرکت آماده نکردند. آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و با لحن کوبندهاي به مسلمانان هشدار داد و آنان را به جنگ
ص: 202 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم با مقایسه ارزشی دنیا و آخرت، انسانها را .«1» تشویق کرد
بر سر دوراهی قرار میدهد؛ آیا انسان به دنیاي پست و کوچک راضی میشود یا به سوي جهان وسیع، با عظمت و جاویدان آخرت
گام بر میدارد؟ بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن حیف باشد چوتو مرغی که اسیر قفسی (حافظ) 2. در این آیه از چهار طریق بر
صفحه 62 از 116
در راه » مسئله جهاد تأکید شده است: نخست، از راه خطاب به مؤمنان؛ دوم، از راه فرمان حرکت به سوي میدان جهاد؛ سوم، با تعبیر
چهارم، با استفهام انکاري در مورد معامله دنیا با آخرت. 3. از این آیه به خوبی استفاده میشود که دلبستگی مجاهدان به ؛« خدا
زندگی دنیا، آنان را در جهاد سست میکند؛ از این رو، مجاهدان باید انسانهایی پارسا و بیاعتنا به ظواهر دنیا باشند و بتوانند دل
4. در دعاي امام سجاد علیه السلام براي مرزبانان کشورهاي اسلامی «1» . از محل زندگی کنده، به سوي میدان نبرد حرکت کنند
بار الها! هنگامی که مجاهدان در برابر دشمنان قرار میگیرند، فکر این دنیاي فریبنده را از نظرشان دور فرما، و اهمیت » : آمده است
5. در حدیثی از پیامبر اسلام ص: 203 «2» «. اموال فتنهانگیز و دلربا را از صفحهي قلوبشان محو نما
صلی الله علیه و آله دربارهي مقایسه دنیا و آخرت آمده است به خدا سوگند! دنیا در برابر آخرت همچون آن است که یکی از شما
تا کی غم دنیاي دنی اي «1» !؟ انگشت خود را به دریا بزند و سپس برآورد، و بنگرد چه مقدار از آب دریا را با آن برداشته است
. دل دانا حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی (حافظ) آموزهها و پیامها: 1. کالاهاي دنیا در برابر آخرت اندك است. 2
دلبستگی به دنیا مانع رفتن به جبهه و کمال یافتن انسان است. 3. انسان براي ابدیتی بزرگ آفریده شده، پس شایسته نیست به دنیاي
کوچک راضی شود. *** قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي توبه، سست عنصران جنگ تبوك را تهدید کرده و میفرماید:
39 . إِلَّا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَیَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلَا تَضُ رُّوهُ شَیْئاً وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ اگر (براي جهاد) بسیج نشوید،
[خدا] با عذابی دردناك شما را مجازات خواهد کرد، و گروهی غیر از شما را جایگزین (شما) میکند؛ و هیچ چیزي به او زیان
نمیرسانید؛ و خدا بر هر چیزي تواناست. ص: 204 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه هشداري به افراد
سست عنصر و ضعیف الایمان است که گمان نکنند با پشت کردن به جهاد، پیشرفت اسلام متوقف میشود و میتوانند ضرري
گروه » برسانند. آري، خدایی که بر هر چیزي تواناست، میتواند گروه جدیدي را براي یاري دین خود برانگیزد. 2. دربارهي تفسیر
برخی مفسران بر این باورند که منظور ایرانیان و یا مردم یمن هستند که با شهامتها و کوششهاي خود سهم بزرگی در ،« جدید
پیشرفت اسلام داشتند؛ البته این احتمال نیز وجود دارد که مقصود از آنها تمام کسانی باشند که پس از نزول آیات فوق مسلمان
آموزهها و پیامها: 1. براي جنگ بسیج شوید که کیفر ترك جهاد، عذاب .«1» شدند و با جان و دل در راه آن فداکاري کردند
دردناك الهی است. 2. زیان ترك جبههها به خدا نمیرسد (بلکه خودتان گرفتار ذلّت و شکست و زیان میشوید). 3. خدا در هر
زمانی با گروهی دین خود را یاري میکند و اگر شما لیاقت نداشته باشد، ملت دیگري را جانشین شما قرار میدهد. *** قرآن
کریم در آیهي چهلم سورهي توبه به امدادهاي الهی نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده و میفرماید: 40 . إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ
نَ َ ص رَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَاتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَ کِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ
لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَۀَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَکَلِمَۀُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ص: 205 اگر او، [یعنی
پیامبر] را یاري نکنید، پس حتماً خدا او را یاري کرد، هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند، او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی
غم مخور که خدا با » : که دوّمین دو [تن بود؛ (همان) هنگام که آن دو در غار (ثَور) بودند، (همان) وقتی که به همراه خود میگفت
پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد؛ و او را با لشکرهایی که آنها را مشاهده نمیکردید، تأیید نمود؛ و گفتار (و «. ماست
برنامه) کسانی را که کفر ورزیدند، پست قرار داد؛ و تنها گفتار (و برنامه) خدا والاست؛ و خدا شکستناپذیري فرزانه است. نکتهها
و اشارهها: 1. این آیه میفرماید خداي متعال پیامبرش را بارها با لشگریان نادیدنی یاري کرده که در آیاتی دیگر، از مواردي مانند
یعنی آرامش و اطمینان خود را بر « سَ کینه » 2. در آیه اشاره شده که خدا .«1» امدادهاي الهی در جنگ بدر و حنین یاد شده است
پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آورد و در آیات دیگر قرآن نیز به این موضوع اشاره شده بود که در هنگام خطر و سختی، خدا
3. در این آیه به جریان هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه اشاره شده .«2» آرامش خود را بر پیامبرش فرود میآورد
و امداد الهی به پیامبر در آن موقع خطرناك و حسّاس یادآوري گردیده است. مشرکان مکه نقشهي قتل پیامبر را کشیده بودند که با
صفحه 63 از 116
خوابیدن امام علی علیه السلام به جاي ایشان، این توطئه خنثی شد و در نهایت، پیامبر صلی الله علیه و آله مجبور گردید مکه را
پیامبر اسلام براي بیرون رفتن از مکه و براي آنکه مشرکان .«3» از آن یاد شده است « اخراج پیامبر » ترك کند که در آیه به عنوان
رفت که در جنوب مکه و « ثَور » که در تعقیب ص: 206 او بودند، به ایشان دست نیابند، نخست به غار
در جهت مخالف راه مدینه قرار داشت و پس از سه روز که مشرکان از جستجو ناامید شدند و خطر برطرف شد، به سوي مکه
نیز همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بود که در آیهي فوق به « ابو بکر » حرکت کرد و پس از چند روز به مدینه رسید. در این سفر
صورت سربسته و با عنوان مُصاحِب و همنشین یا همسفر به او اشاره شده است. 4. برخی مفسران قرآن بر این عقیدهاند که آیهي
اما برخی دیگر از مفسران بر این باورند که این آیه در صدد مذمّت شخص همراه پیامبر صلی الله .«1» فوق فضیلتی براي ابوبکر است
در آیه میتواند برنامه، مکتب، هدف، « کلمۀ » علیه و آله است که ناراحت بود و پیامبر ناگزیر شد او را دلداري دهد. 5. مقصود از
که از برنامه و مکتب کافران برتر است. آموزهها و پیامها: 1. خدا حامی (اسلام و) رهبر آن «2» گفتار و سنت و اراده الهی باشد
است. 2. آرامش، هدیهاي الهی است. 3. سخن، اراده و برنامه الهی بالاتر از برنامه و سخن کافران است. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هشتم، ص: 207 قرآن کریم در آیهي چهل و یکم سورهي توبه مسلمانان را به حرکت همگانی به سوي جبهه و جهاد فرا میخواند
و میفرماید: 41 . انفِرُوا خِفَافاً وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ سبکبار و گرانبار (به
سوي جهاد) بسیج شوید، و با اموالتان و جانهایتان در راه خدا جهاد نمایید؛ این براي شما بهتر است اگر بدانید! نکتهها و اشارهها:
جمع ثقیل است. این دو واژه معناي جامعی دارند که همه حالات انسان را در « ثِقال » جمع خفیف و واژهي « خِفاف » 1. واژهي
برمیگیرد؛ یعنی اگر مجرد باشید یا متأهل، جوان باشید یا پیر، بچههاي کمی داشته باشید یا عیالوار باشید، ثروتمند باشید یافقیر و
بدون گرفتاري باشید یا گرفتار، در هر صورت لازم است در جهاد آزاديبخش شرکت جویید و همه کارها و بهانهها را کنار
بگذارید. 2. این آیه مسلمانان را به جهاد همه جانبه و فراگیر با مال و جان فرا میخواند؛ زیرا مسلمانان در جنگ تبوك در برابر
. امپراطوري روم- یکی از ابر قدرتهاي آن زمان- قرار گرفته بودند و بدون یک جهاد همه جانبه پیروزي بر آنان ممکن نبود. 3
جهاد و فداکاري در راه خدا، به نفع خود شماست، البته اگر به این مطلب توجه کنید که جهاد، کلید سربلندي و عزّت و برطرف
کننده ذلّت است، و هیچ ملتی بدون جهاد به آزادي واقعی و عدالت نخواهد رسید، و راه رسیدن به سعادت جاویدان، شرکت در
این جهاد مقدس است. 4. حکایت شده که برخی اصحاب کهنسال پیامبر صلی الله علیه و آله همچون أبو ایّوب انصاري، مقداد و
این آیه را ،« شما سالخوردهاید » : ابو طَلحه در سنّ پیري آماده حرکت به سوي جبهه میشدند و هنگامی که به آنان گفته میشد
. آموزهها و پیامها: 1. با تمام توان مالی و جانی، در راه خدا بجنگید. 2 .«1» ص: 208 تلاوت میکردند
همگان در بسیج عمومی و جهاد آزاديبخش اسلام شرکت نمایید. ***
نشانه هاي منافقان
قرآن کریم در آیهي چهل و دوم سورهي توبه به افراد فرصتطلب و منافقصفتی که از رفتن به جنگ تبوك خودداري میکردند
اشاره مینماید و میفرماید: 42 . لَوْ کَ انَ عَرَضاً قَرِیباً وَسَ فَراً قَاصِ داً لَاتّبَعُوكَ وَلکِن بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّۀُ وَسَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا
لَخَرَجْنَا مَعَکُمْ یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ اگر (بر فرض دعوت تو به سوي غنیمتِ) ناپایدار نزدیکی، و سفري کوتاه (و
آسان) بود، حتماً از پی تو میآمدند؛ و لیکن (اکنون در مورد جنگ تبوك) آن راه پر مشقت بر آنان دور است. و بزودي به خدا
آنان با کردار و گفتارشان) خودشان را ) «! اگر (بر فرض) توانایی داشتیم، حتماً همراه شما بیرون میآمدیم » : سوگند یاد میکنند که
به هلاکت میافکنند؛ و خدا میداند که آنان قطعاً دروغگویند. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به منافقان و افراد سستعنصر در
جنگ تبوك اشاره میکند که به خاطر فاصله دور آن با مدینه (شش صد کیلومتر) و هواي گرم تابستان و فصل جمعآوري
صفحه 64 از 116
محصولات و دشمن قدرتمند، یعنی امپراطوري روم، بهانهجویی میکردند و با قسمهاي دروغ میخواستند از جهاد فرار کنند. تفسیر
2. آیه در مورد منافقان تنپرور و فرصتطلب جنگ تبوك است که در سفرهاي کوتاه و قرآن مهر جلد هشتم، ص: 209
جنگهاي پر غنیمت با سپاه اسلام همراهی میکردند، ولی در جنگهاي سخت و دور بهانه میآوردند و در نبرد شرکت
اما این موضوع منحصر به این جنگ و زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، بلکه در هر جامعهاي اینگونه افراد «1» ؛ نمیکردند
وجود دارند که در هنگام راحتی، خود را شریک معرفی میکنند، ولی در سختیها به کناري میروند و بهانه میآورند. 3. منافقان
و فرصتطلبان دو نشانه دارند: نخست آنکه در سفرهاي آسان و غنایم زودیاب با تو همراهاند، نه در سفرهاي دور و جنگهاي
مشکل، و دوّم آنکه سوگندهاي دروغ یاد میکنند تا از شرکت در جهاد فرار کنند. آموزهها و پیامها: 1. منافقان تنپرور و
فرصتطلب، در نهایت، خود را به هلاکت میاندازند (نه دیگران را). 2. منافقان را از راحتطلبی، جنگگریزي وسوگندهاي
دروغشان بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و سوم سورهي توبه، به لزوم شناخت منافقان در هنگام نبردهاي دشوار اشاره
کرده و میفرماید: 43 . عَفَا اللّهُ عَنکَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَ تَّی یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَ دَقُوا وَتَعْلَمَ الْکاذِبینَ خدا تو را بخشید؛ چرا به آن
(منافق) ان رخصت دادي، (و صبر نکردي) تا آن که کسانی که راست میگویند برایت آشکار شوند و دروغگویان را بشناسی؟!
ص: 210 نکتهها و اشارهها: 1. از این آیه استفاده میشود که گروهی از منافقان نزد پیامبر صلی الله علیه
و آله میآمدند و عذر و بهانه میآوردند، تا رخصت بگیرند و در جنگ تبوك شرکت نکنند و پیامبر به آنان رخصت داد؛ آنان با
شرکت خود در نبرد نه تنها کمکی به مسلمانان نمیکردند، بلکه با سخنچینی و فساد و ایجاد نفاق بر مشکلات آنان میافزودند.
2. در مورد این آیه دو تفسیر وجود دارد: نخست آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله با رخصت دادن به منافقان شاید مرتکب «1»
ترك اولی شده باشد؛ زیرا اگر به آنان اجازه نمیداد در مدینه بمانند، ماهیت منافقانه آنها زودتر روشن میشد؛ از این رو، پیامبر »
صلی الله علیه و آله گناهی مرتکب نشد، ولی رخصت ندادن به آنها بهتر بود و به همین دلیل، لحن آیه سرزنشآمیز است. دومین
تفسیر احتمالی آیه این است که عتاب و خطاب آیهي فوق کنایی بوده و روح نفاق منافقان را بیان کرده است؛ همانگونه که اگر
ستمگري بخواهد فرزند شما را بزند و دوست شما دست او را بگیرد، شما به کنایه میگویید: چرا نگذاشتی بزند تا همگان این
ستمگر را بشناسند. 3. مقصود از شناسایی منافقان در آیهي فوق آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله از راه علم عادي و با مدارك
روشن آنها را بشناسد، آنگونه که مسلمانان نیز از نفاق آنان آگاه شوند. ص: 211 آموزهها و پیامها:
1. در هنگام نبردهاي سنگین، راستگویان از دروغگویان بازشناخته میشوند. 2. منافقان را از عملکردشان در زمان جنگ
بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و چهارم سورهي توبه شرکت در جهاد را یکی از نشانههاي مؤمنان راستین معرفی میکند
و میفرماید: 44 . لَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ کسانی که به خدا و
روز بازپسین ایمان دارند، براي [ترك جهاد با اموالشان و جانهایشان، از تو رخصت نمیگیرند؛ و خدا به (حال خود نگهداران و)
پارسایان داناست. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به یکی از نشانههاي مؤمنان راستین اشاره میکند که چون فرمان جهاد صادر
2. در آیه اشاره شده که ایمان «1» . میشود، بدون هیچگونه سستی، به جبهه میشتابند و براي شرکت در جهاد رخصت نمیخواهند
به خدا و مسئولیتهاي مؤمنان در برابر او، و ایمان به رستاخیز و دادگاه عدل الهی، مؤمنان را به لبیکگویی در برابر فرمان جهاد فرا
میخواند و از این رو است که بهانه و عذر وجود دارد. آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان، آماده و گوش به فرمان جهاد داشته باشند (و
بهانهجویی و فرصتطلبی نکنند). 2. ایمان به مبدأ و معاد عامل حضور در جبهه و ایثار اقتصادي است. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هشتم، ص: 212 قرآن کریم در آیهي چهل و پنجم سورهي توبه، با اشاره به دو نشانهي منافقان فرصتطلب میفرماید: 45 . إِنَّمَا
یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ تنها کسانی از تو رخصت (ترك جهاد)
میطلبند، که به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند، و دلهایشان به شک افتاده است، پس آنان در تردید خویش، سرگردانند. نکتهها
صفحه 65 از 116
و اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که این گروه هم به خدا و رستاخیز ایمان ندارند و هم به جهت حفظ ظاهر، خود را مسلمان
.2 «1» . جلوه میدهند و براي شرکت نکردن در جهاد از پیامبر صلی الله علیه و آله رخصت میگیرند تا کارهاي خود را توجیه کنند
در این آیه بیان شده که منافقان همواره در تردید، دودلی و شک به سر میبرند و از این رو، گاهی قدم به پیش مینهند و گاهی باز
میگردند؛ زیرا هدف و تصمیم آنان نامشخص است. 3. از آیه استفاده میشود که بهانهجویی و اجازه گرفتن براي شرکت نکردن
در جهاد و نیز تردید و دودلی از نشانههاي منافقان است. این دو نشانه مخصوص منافقان صدر اسلام و جنگ تبوك نبوده و اکنون
نیز منافقان همینگونهاند. 4. در این آیه اشاره شده که فرار منافقان از جهاد به دلیل ایمان نداشتن به مبدأ و معاد میباشد و از این رو
است که آنان در کام تردید و شک فرو رفتهاند. ص: 213 آموزهها و پیامها: 1. جنگ، میدان آزمون
باورها و اعتقادات است. 2. عامل فرار از جبهه، ایمان نداشتن به مبدأ و معاد است. 3. منافقان فرصتطلب را در عملکردشان به
هنگام جنگ بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي چهل و ششم سورهي توبه، به بیتوفیقی منافقان براي شرکت در جهاد اشاره کرده
و میفرماید: 46 . وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلکِن کَرِهَ اللّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِینَ و اگر (بر فرض منافقان)
میخواستند که (به سوي میدان جهاد) بیرون روند، حتماً وسیلهاي براي آن فراهم میساختند؛ و لیکن خدا از انگیزش آنان (براي
با فرونشستگان (از جهاد) بنشینید! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه » : جهاد) ناخشنود بود؛ پس آنان را باز داشت؛ و [به آنان گفته شد
یکی دیگر از نشانههاي دروغگویی منافقان را بیان کرده است و در حقیقت، این آیه تکمیل و شاهد مطلب آیات قبل میباشد که به
دروغگویی آنان اشاره میکرد. 2. در مورد بخش پایانی آیه که به منافقان فرمان فرو نشستن میدهد، برخی مفسران احتمال دادهاند
ولی بهتر است بگوییم: این یک فرمان تکوینی و به مقتضاي «1» ، که مراد سخن خدا یا سخن پیامبر و یا نداي باطنی خودشان باشد
عقیده فاسد و اعمال زشت منافقان است که به صورت سلب توفیق انجام میگیرد، نه منع عملی. ص:
3. از آیه استفاده میشود که هر نیت و عملی اقتضایی دارد که خواسته یا ناخواسته دامن انسان را میگیرد، و هر کسی 214
شایستگی و توفیق شرکت در کار بزرگ جهاد را ندارد، و خدا این توفیق را بهرهي انسانهاي شایسته میکند. 4. برخی مفسران از
یعنی اگر منافقان قصد جهاد دارند، میبایست مقدمات آن را فراهم «1» ؛ این آیه استفاده کردهاند که مقدمه واجب، واجب است
میکردند؛ البته میتوان گفت این مطلب در اینجا، نشانهاي بر تصمیم نداشتن منافقان است. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را به
هنگام رفتن به جبهه بشناسید؛ زیرا آنان هرگز تصمیم به جهاد ندارند. 2. شرکت در جهاد توفیقی الهی است که از نااهلان گرفته
میشود. *** قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي توبه به زیانهاي شرکت منافقان در جبهه اشاره کرده و میفرماید: 47 . لَوْ
خَرَجُوا فِیکُمْ مَا زَادُوکُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَ عُوا خِلَالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَۀَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ اگر (بر فرض منافقان در
نبرد تبوك) با شما خارج میشدند، جز فساد (و اضطراب و تردید) بر شما نمیافزودند؛ و مسلماً به سرعت در بین شما به فتنهجویی
(و تفرقهافکنی بین) شما میپرداختند؛ و در میان شما کسانی (جاسوس هستند که) براي آنان کاملًا گوش فرا میدهند؛ و خدا به
(حال) ستمگران داناست. ص: 215 نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق به این واقعیت اشاره دارد که
شرکت نکردن منافقان در جبهه، نه تنها تأسفانگیز نیست، بلکه جاي خوشحالی دارد؛ زیرا حضور آنها مشکلی را حل نمیکند،
بلکه سرچشمه مشکلات تازهاي نیز میشوند؛ یعنی حضور منافقان در جبهه، با روحیهاي فاسد و همراه تردید، اثري جز ایجاد تردید،
2. منافقان افرادي فتنهگر هستند که به سرعت موجب تفرقه و اختلاف در سپاه .«1» شک و فساد در میان سپاهیان اسلام ندارد
آموزهها و پیامها: 1. حضور منافقان در جبهه، عامل فتنه، «2» . میشوند؛ آنان جاسوسی میکنند و به دوستان خود خبر میدهند
تفرقه، تردید (و تضعیف روحیه) سپاهیان است. 2. مراقب سادهلوحان سپاه و جاسوسان نفوذي منافقان باشید. *** قرآن کریم در
آیهي چهل و هشتم سورهي توبه با اشاره به سابقه فتنهگري منافقان میفرماید: 48 . لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَۀَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّی
جَ اءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ کَ ارِهُونَ قطعاً (منافقان) پیش از (این نیز) فتنهجویی کردند، و کارها را بر تو دگرگون ساختند؛ تا آن
صفحه 66 از 116
که حق فرا رسید، و فرمان خدا آشکار گشت، و حال آن که آنان ناخشنود بودند. ص: 216 نکتهها و
اشاره دارد که از نیمه راه نبرد بازگشتند، و « عبد اللّه بن ابی » اشارهها: 1. این آیه یا به جنگ احد و کارشکنیهاي منافقان به رهبري
یا به سایر مواردي اشاره میکند که منافقان علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان توطئه کردند که غالباً در تاریخ ثبت شده
است. 2. در این آیه به پیامبر خطاب شده که منافقان میخواستند کارها را براي تو دگرگون و واقعیتها را تحریف کنند و نقشهها
کشیدند تا اوضاع مسلمانان را درهم بریزند و آنان را از جهاد باز داشته، اطراف تو را خالی کنند، ولی هیچ یک از این توطئهها به
جایی نرسید. 3. همچنین در آیه اشاره شده هرگاه خدا بخواهد حق را پیروز کند، ناخشنودي دیگران نمیتواند تاثیري داشته باشد.
4. آیات فوق گرچه در مورد منافقان صدر اسلام است، به زمان خاصی اختصاص ندارد و شامل حال منافقان در هر عصري
میشود. آري، در هر جامعهاي گروهی منافق وجود دارند که میکوشند با سمپاشیهاي خود افکار مردم را درهم بریزند و وحدت
را از بین ببرند و تخم تردید بپاشند، ولی اگر جامعه بیدار باشد و به جهاد و مراقبت همّت گمارد، بیتردید با یاري خدا، همه نقشهها
. خنثی میشود؛ زیرا پیروزي نهایی با پیروان حق است. آموزهها و پیامها: 1. امدادهاي الهی نقشههاي منافقان را برباد میدهد. 2
منافقان را از فتنهگري و دگرگون نشان دادنِ کارها بشناسید. *** ص: 217 قرآن کریم در آیهي چهل
و نهم سورهي توبه به بهانهتراشی منافقان براي ترك جهاد اشاره کرده و با تهدید کردن آنها میفرماید: 49 . وَمِنْهُم مَن یَقُولُ ائْذَن
به من رخصت [ترك » : لِی وَلَا تَفْتِنِّی أَلَا فِی الْفِتْنَۀِ سَ قَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لُمحِیطَ ۀٌ بِالْکَافِرِینَ و از آن (منافق) ان کسی است که میگوید
آگاه باشید که (هم اکنون) در فتنه (و گناه) سقوط کردهاند؛ و قطعاً جهنم، بر کافران احاطه «! جهاد] بده، مرا به (گناه و) فتنه مینداز
دارد. شأن نزول: داستان نزول این آیه چنین حکایت شده است که در هنگام آماده شدن مسلمانان براي جنگ تبوك، یکی از
که منافق بود، به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: به من اجازه بده که در جهاد شرکت نکنم؛ زیرا به زنان « بَنی سَلْمه » رؤساي طایفه
علاقه دارم و میترسم در جنگ با رومیان، دختران آنان را ببینم و مفتون شوم و دست از کارزار بکشم. پیامبر صلی الله علیه و آله به
نکتهها و اشارهها: «1» . او رخصت داد در جهاد شرکت نکند و آیه بدین مناسبت فرود آمد و بهانهتراشی این منافق را محکوم کرد
1. این آیه به ما میآموزد که یکی از راههاي شناخت منافقان، دقت در شیوهي استدلال آنان و عذرهایی است که براي ترك انجام
وظایف لازم خویش میآورند که اغلب به موضوعاهایی جزئی و ناچیز میپردازند تا موضوعهاي کلی و مهم را نادیده انگارند.
آنان با بهانهي شبهه شرعی و ص: 218 نیفتادن به گناه، با رهبران الهی و فرمان جهاد مخالفت میکنند.
2. مفسران دربارهي چگونگی احاطه جهنم به کافران چند دیدگاه دارند: - به باور برخی، این جمله کنایه از عوامل ورود به جهنّم
است؛ یعنی گناهان، کافران را احاطه کرده است. - برخی عقیده دارند که این مطلب براي بیان حوادث حتمی آینده میباشد؛ یعنی
به طور حتم در آینده جهنم کافران را احاطه خواهد کرد. - این احتمال نیز وجود دارد که جهنم هم اکنون در باطن جهان موجود و
کافران را احاطه کرده است، هر چند هنوز فرمان تأثیر کردن آن صادر نشده؛ البته امکان دارد هر سه معنا مقصود آیه باشد و جمع
آنها منافاتی ندارد. آموزهها و پیامها: 1. فرجام منافقان کفر و آتش جهنّم است. 2. منافقانِ کافرکیش در فتنهگري غرق شده و
آتش، وجود آنان را فرا گرفته است. 3. منافقان براي فرار از جهاد و فریب متدیّنان، از بهانههاي مذهبی استفاده میکنند (پس مراقب
آنها باشید). 4. منافقان را از جهاد گریزي و بهانه تراشی آنان بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاهم سورهي توبه با اشاره به
سخنان منافقان، به یکی دیگر از نشانههاي آنان اشاره کرده و میفرماید: 50 . إِن تُصِبْکَ حَسَنَۀٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکَ مُصِیبَۀٌ یَقُولُوا قَدْ
أَخَ ذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَیَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ اگر نیکی به تو برسد، آن (منافق) ان را ناراحت میکند؛ و اگر مصیبتی به تو رسد،
و روي بر میتابند و حال آن که آنان شادمانند. تفسیر قرآن مهر جلد «. ما تصمیم) کار خود را پیش از [این گرفتهایم ) » : میگویند
در این آیه اعم از غنائم جنگی، پیروزي بر دشمن و یا پیشرفتهاي دیگر « نیکی » هشتم، ص: 219 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
است. 2. اینکه منافقان در برابر نیکیهایی که به پیامبر صلی الله علیه و آله میرسد، ناراحت میشوند، دلیل دشمنیِ باطنی و
صفحه 67 از 116
بیایمانی آنهاست، و گرنه مؤمنان از شادي پیامبر دلشاد میشوند. 3. در این آیه اشاره شده که منافقان گزافهگو و مدعی عقل،
درایت و تدبیر هستند و گمان میکنند اگر در جبههاي شرکت نکردند و طعم مشکلات را نچشیدند، زرنگی کردهاند، در حالی که
خود را از مواهب الهی و ثوابهاي او محروم کردهاند. 4. از این آیه استفاده میشود که منافقان از حوادث تلخی که براي مؤمنان به
وجود میآید، به نفع مقاصد خود سوء استفاده تبلیغاتی میکنند. 5. آیهي خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است، ولی مطلب آن
شامل مؤمنان حقیقی نیز میشود. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را در هنگام سختیها و واکنش آنان در برابر حوادث تلخ و شیرین
بشناسید. 2. منافق در شادي مؤمنان ناخشنود و در ناراحتی آنان خشنود است (پس او را بشناسید و مراقب وي باشید). *** قرآن
کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي توبه، به گفتار منافقان پاسخ میدهد و میفرماید: 51 . قُل لَن یُصِیبَنَا إِلَّا مَاکَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا
جز آنچه خدا بر ما مقرر داشته، به ما نمیرسد؛ او سرپرست » : وَعَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ص: 220 بگو
ماست؛ و مؤمنان پس باید تنها بر خدا توکّل کنند. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق اشاره دارد که مؤمنان، تحت ولایت و سرپرستی
. خدا هستند و آنچه او مقرر کرده، به آنها میرسد. آري، مولاي حکیم و مهربان جز خیر و نیکی براي بندگانش نمیخواهد. 2
آیهي فوق بر جبر دلالت نمیکند و با اصل آزادي اراده و اختیار انسان منافات ندارد؛ زیرا سرنوشت انسان تا آنجا که به کوشش ما
اما برخی مطالب خارج از دایره تلاش ما، تحت «1» ؛ مربوط است، به دست خود ماست و آیات قرآن نیز بدین مطلب اشاره دارند
قدرت تقدیر الهی است که بر اساس قانون علیت، به علم، حکمت و اراده خدا منتهی میشود؛ البته این مقدرات بر اساس نظام
احسن و مصلحت بندگان و بر طبق شایستگیهایی که افراد کسب میکنند، به صورت متناسب تقدیر شده است. 3. آیهي فوق در
صدد بیان این مطلب است که اگر منافقان، خودشان با عقل ناقص براي خویشتن برنامهریزي میکنند، براي مؤمنان خداي آنها که
مولا و سرپرستی حکیم و مهربان است، برنامهریزي و تقدیر مینماید. آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان جز بر خدا تکیه نکنند. 2. اعتقاد
به تقدیر الهی را ابراز کنید (که موجب آرامش مومنان و ناامیدي منافقان میشود.) *** ص: 221
رابطه سرنوشت و کوشش هاي ما
. قرآن کریم در آیهي پنجاه و دوم سورهي توبه با اشاره به سرنوشت سعادتآمیز مؤمنان و فرجام عذابآلود منافقان میفرماید: 52
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَي الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِ یبَکُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ
آیا براي ما، جز یکی از دو نیکی (پیروزي یا شهادت) را انتظار دارید؟! و [لی ما براي شما انتظار داریم که خدا، عذابی از نزد » : بگو
« احدَي الحُسْنَیین » خود و یا به دست ما بهشما برساند؛ پسانتظار بکشید، که ما (هم) با شما منتظریم! نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
(: یکی از دو نیکی) همان پیروزي بر دشمن و یا شهادت در راه خداست که هردوي آنها براي مؤمنان مایهي افتخار و سعادت
است. 2. مهم انجام وظیفه است نه نتیجه: امام عارفان در این مورد میفرمایند: این دنیا، چه خوش و چه ناخوش، خواهد گذشت و
همه به سوي دار جزا خواهیم رفت؛ چه بهتر که عمر کوتاه را در راه خدمت به اسلام و مسلمین صرف کنیم تا در پیشگاه مقدس
اگر انسان به وظیفه الهیّه موفق شود، نتیجه حاصل است، چه «1» .... حق تبارك و تعالی سرافراز و در سلک خدمتگزاران درآییم
3. این آیهي فوق به این حقیقت اشاره میکند که شکست ص: 222 «2» .... به نتیجه منظوره برسد یا نه
و ناکامی در قاموس مؤمنان راه ندارد، و چه کشته شوند یا دشمن را شکست دهند، پیروزند. 4. آیهي فوق رمز اصلی همه
پیروزيهاي مسلمانان صدر اسلام را بیان کرده است؛ مجاهدانی که با این روحیه به میدان میرفتند، هیچگاه فکر فرار در سر
نمیپروراندند و از هیچکس نمیهراسیدند و بدین صورت بود که ارتشی شکستناپذیر از مسلمانان پدید آمد. 5. آیهي فوق دو
پیروزي مسلمانان را به صورت سربسته بیان میکند، ولی دو شکست منافقان را توضیح میدهد؛ گویی مقصود از پیروزيهاي
مسلمانان آنقدر روشن است که به توضیح نیاز ندارد. 6. در برخی روایات اشاره شده که یکی از دو نیکیِ در حال صلح براي
صفحه 68 از 116
روشن است .«1» مؤمنان، رزق دنیا یا اجابت دعوت حق، و یا مرگ در راه اطاعت خدا یا درك زمان ظهور امام عصر (عج) است
که این گونه احادیث مصداقهاي دو نیکی را در زمانهاي مختلف بیان میکنند. 7. در این آیه اشاره شده که منافقان یا به دست
. مجاهدان اسلام کشته میشوند و به دوزخ میروند، و یا بدون جنگ میمیرند و گرفتار عذاب الهی میشوند. آموزهها و پیامها: 1
مؤمنان هیچگاه شکست نمیخورند. 2. پیروزي یا شهادت براي مؤمنان هر دو نیکی و سعادت است. 3. سرنوشت منافقان در هر
صورت عذابآلود است. 4. وظیفه خود را انجام دهید و به نتیجهي کار نیندیشید که در هر صورت نیکی است. *** تفسیر قرآن
مهر جلد هشتم، ص: 223 قرآن کریم در آیهي پنجاه و سوم سورهي توبه به بیثمر بودن بخششهاي منافقان و علت آن اشاره کرده
خواه یا ناخواه (اموالتان را در جهاد) مصرف » : و میفرماید: 53 . قُلْ أَنفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَن یُتَقَبَّلَ مِنکُمْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِینَ بگو
در این آیه « فِسق » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «. کنید، از شما پذیرفته نمیشود؛ [چرا] که شما گروهی نافرمانبردار بودهاید
گناهی ساده و معمولی نیست، بلکه- همانگونه که در آیهي بعد اشاره شده- کفر، نفاق و یا آلوده شدن بخششها با ریاکاري مراد
2. آیهي فوق به صورت جملهاي شرطی بیان شده است، ولی بر تحقق خارجی دلالت ندارد؛ یعنی ممکن است هیچگاه .«1» است
منافقان با رضایت و میل در راه خدا انفاق نکنند و اگر انفاق کنند، پذیرفته نمیشود. 3. حکایت شده است که در جنگ تبوك،
منافقانی که در جهاد شرکت نکردند، میخواستند با کمک مالی به جبهه، خود را در پیروزي سهیم بدانند. 4. پذیرفته نشدن
بخششهاي منافقان، یا بدین معناست که کمکهاي آنان در دنیا از آنها گرفته نمیشود و یا آنکه مورد قبول خدا و تکامل
معنوي آنان و پاداش اخروي نمیشود؛ زیرا با روحیهي نفاق و کفر همراه است. آموزهها و پیامها: 1. نفاق و فسق مانع قبولی انفاق و
بخشش است. 2. دست از دو چهره بودن و نافرمانی بردارید تا بخششهاي شما پذیرفته شود. *** ص:
224
نشانه